تخفیف!

تنگسیر

قیمت اصلی ﷼ 2,450,000 بود.قیمت فعلی ﷼ 1,960,000 است.

شناسه محصول: 3036 دسته:

توضیحات

بخشی از کتاب:

سایه پهن تبدار «کُنار» محمد را به سوى خود کشید و نیزه‌هاى سوزنده خورشید را از فرق سر او دور کرد. پیراهنش به تنش چسبیده بود و از زیر ململ نازکى که به تن داشت، موهاى زبر پرپشت سیاهش تو عرقِ تنش شناور بود. تو سایه «کُنار» که رسید ایستاد و به نیزه‌هاى مویین خورشید که از خلال شاخ و برگ‌ها تو چشمش فرومى‌رفت نگاهى کرد و بعد کُنده کلفت پرگره آن را ورانداز کرد و گرفت نشست بیخ کُنده‌اش و به آن تکیه زد. یک برگ تکان نمى‌خورد. سایه خفه سنگین «کُنار» رو دلش فشار مى‌آورد.
بیخ ریشه موهاى سرش مى‌سوخت و مغز استخوانش مى‌جوشید. کلاهش را که از برگ خرما بافته شده بود و لبه نداشت، از سرش برداشت و گذاشت رو زمین. سرش را خاراند و ماسه‌هاى نرم که لاى موهاش بود زیر ناخن‌هایش نشست. نگاهش تو شاخ و برگ «کُنار» کَند و کو مىکرد. مى‌خواست ببیند آیا برگى تکان مى‌خورد یا نه. هوا داغ و سوخته بود. شعاع خورشید از پشت روبنده نم، مانند شعله جوش اکسیژن، تو نى‌نى چشمانش مى‌نشست. دلش مى‌خواست شمال بِوَزَد و باد خنکى به دلش بخورد. هُرم سوزان خورشید و ذراتِ غلیظ نم تو هوا، تو هم غوطه مى‌خوردند و مى‌جوشیدند و او دلش مى‌خواست هرچه نم تو هواست دود شود و به هوا رود.
پیراهن، رو تنش سنگینى مىکرد. آن را کَند. پوست بِرشته تنش از زیر موهاى زبر پُرپشتش نمایان شد. پوست تنش رنگ چرم قهوه‌اى سوخته بود، تکه چرمى که سال‌ها تو صحرا زیر آفتاب و باران افتاده و دیگر چرم نیست و سفال است، هیچکس سر درنمى‌آورد که این آدم چرا این‌قدر پشم‌آلود است. تنش مثل خرس بود. پشم‌آلود بود و بوىِ عرق هیچ‌وقت از تنش درنمى‌رفت.

توضیحات تکمیلی

وزن 268 گرم
ناشر:

مولف:

قطع:

شابک:

نوع جلد:

تعداد صفحات:

نوبت چاپ:

سال چاپ:

کد کتاب:

قیمت پشت جلد:

دسته بندی: