قله ها و دره ها (اوقات خوب و بد در زندگی و کارتان همیشه وجود دارد،اما شما…!)

توضیحات

بخشی از کتاب:

«چگونه احساس کردن ما بیشتر به چگونه دیدن موقعیتمان بستگی دارد. کلید، این است که آنچه را برایت اتفاق میافتد، از این امر که تا چه اندازه خودت را انسانی خوب و با ارزش میدانی، جدا کنی.»
مرد سالخورده ادامه داد: «من فهمیدم که میتوانی دربارة خودت احساس خوب داشته باشی، حتی وقتی رویداد‌های بد دارد برایت اتفاق …»
جوان ناگهان میان حرف او دوید: «پس، شما دارید میگویید وقتی کارها در آن پایین، در دره، بر وفق مراد ما نیست، به گونه‌ای باز هم باید خوشحال باشیم؟ آقا، دوست ندارم با شما مخالفت کنم، اما موافق نیستم.
آن پایین، آنجا هیچ چیز بر وفق مراد من نبود! برای شما که این بالا، بر روی این قله‌نشسته‌ای، گفتن این حرف‌ها خیلی آسان است. زندگی شما در این بالا به زندگی من در آن پایین، در دره، هیچ ارتباطی ندارد! جایی که من از آن میآیم کاملا دنیای دیگری است.»
به نظر نمیرسید مرد سالخورده از خشم جوان رنجیده باشد. او تنها ساکت ماند.