توضیحات
بخشی از کتاب:
به هر سنگ نامی دادهام، و به هر سُخنی به وام. تا مرگِ نام میلادِ سخن باشد، میلادِ حرف. که حرفهای من اینجا از مرگ، حدسهای مناند. در برابر مرگ ما همه حدسایم، و انگاریم. حیاتِ ما حتّا انگارهای از اوست، حتّای اوست. و اوست که در انتهای حیاتِ من ایستاده است. همهچیز در فاصلۀ بینِ او و من میگذرد. بینِ، بینِ عزیز! هیچ مفهومی از این فاصله بیرون نیست. نه طول، نه ادامه، نه عدد. مفهوم این هر سه را هم از آن و در آن میفهمیم. که این فاصله خود پر از فاصله هائیست که حجمهای کوچکِ خیالِ مرا میسازند.